درخت براي انسان آفريده شده
اهل بيت
حضرت فاطمه عليهاالسلام : نَحنُ وَسيلَتُهُ في خَلقِهِ و نَحنُ خاصَّتُهُ و مَحَلُّ قُدسِهِ ؛
حضرت فاطمه عليهاالسلام :ما [اهل بيت] دست آويز الهى مردمان ، بر گزيده خدا و منزلگاه قدس [و پاكى ]اوييم .
مراقبه
مَن حاسَبَ نَفسَهُ رَبَحَ و َمَن غَفَلَ عَنهَا خَسِر؛
آن کسى که نفسش را محاسبه کند، سود برده است و آن کسى که از محاسبه نفس غافل بماند، زیان دیده است.امام رضا(ع)
نهج البلاغه(صبحی صالح) ص 506 ، ح 204
فاصله بينش و بينايي
الإمام عليّ عليه السلام فَقْـدُ الْبَـصَرِ أَهْوَنُ مِنْ فِقْـدانِ الْبَـصيرَةِ.
امام عـلى عليه السلام فرمود:نابينايى، آسان تر و قابل تحمل تر از نداشتن بينش و بصيرت است.
فاصله «بينايى» تا «بينش» بسيار است.
گرچه «چشم»، براى تشخيص راه و چاه و ديوار و دره، هنگام راه رفتن و عبور و مرور است، ولى «راه» كه هميشه كوچه و خيابان نيست كه فقط چشم به كارآيد!
هم «بصر» لازم است، هم «بصيرت»، ولى كدام يك لازم تر است؟!
هم «كورى» بد است، هم «كوردلى»، اما كدام يك ضايعه بارتر و زيان آورتر است؟
كسانى «چشم سر» دارند و اشياء پيرامون خود را مى بينند، ولى «چشم دل»شان كور است و به خاطر اين كور باطنى، راه حق و خير و هدايت را نمى بينند و نمى شناسند و عمرى در گمراهى و ضلالت به سر مى برند.
كسانى هم بوده و هستند كه گرچه نابينايند، اما «روشندل» و «بصير»ند و بيناتر از خيلى چشم داران!
قرآن، گمراهان را «كوردل» معرفى مى كند و اين كه «هر كه در اينجا كور باشد، در آنجا هم كور، بلكه گمراه تر است.»
از چشم سر چه سود، اگر «چشم دل» كور باشد؟
اگر «بينش» و «بينايى» را با هم داشته باشيم، اين همان «نورٌ على نُور» است.